اگر سخنان امام علی(علیه السلام) را که نگاهی بیندازیم، به خوبی می توانیم ویژگی های جوامعی را که هنوز در آن زمان وجود خارجی نداشتند، از بیان گهربار امام بیابیم. امام در سخنانی گران بها آنان را چنین معرفی می کند:
«به خدا که بر سر کار بمانند تا حرامی از خدای را نگذارند، جز آنکه آن را حلال شمارند و پیمانی استوار نماند، جز آنکه آن را بگسلانند و خانه ای در دهستان و خیمه ای در بیابان نبود، جز آن که ستم بدان رسد و ویرانش گرداند و بدرفتاری شان مردم آنجا را بگریزاند. تا آنجا که دو دسته بگریند:

دسته ای برای دین خود که از دست داده اند و دسته ای برای دنیای خویش که بدان نرسیده اند و یاری یکی دیگری را چون یاری بنده باشد به مولا، اگر حاضر است راه او پوید و اگر غایب است بد او گوید، و تا آنکه هر کس گمان وی به پروردگار نیکوتر بود، رنج او در آن بلا بیشتر بود. پس اگر پروردگار شما را عافیتی داد، بپذیرید و اگر به بلایی مبتلا ساخت، شکیبایی پیش گیرید که عاقبت از آن پرهیزگاران است».(1)
«و زودا که پس از من بر شما روزگاری آید، که چیزی از حق پنهان تر نباشد و از باطل آشکارتر؛ و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر؛ و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند و نه پرسودتر از قرآن، اگر معنی کلماتش را برگردانند و در شهرها چیزی از معروف ناشناخته تر نباشد و شناخته تر از منکر.
حاملان کتاب خدا آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشی بسپارند. پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند. پس در این زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند و نه با ایشان. چه، گمراهی و رستگاری سازوار نیایند، هر چند با هم دریکجا بپایند. پس آن مردم در جدایی متفقند، و از جمع گریزان.»
گویی آنان پیشوای قرآن اند، نه قرآن پیشوای آنان. پس جز نامی از قرآن نزد شما نماند، و نشناسند جز خط و نوشته آن و از این پیش چه کیفر که بر نیکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند، و کار نیک را پاداش بد دادند. همانا آنان که پیش از شما بودند، تباه شدند به خاطر آرزوهای دراز که در سر داشتند، و نهان بودن مرگ از آنان که باورش نمیداشتند، تا موعود بر آنان درآمد، موعودی که با آمدنش عذری نپذیرند، و توبه را به حساب نگیرند و به همراه آن بلا و سختی بارگشاید، و هنگام کیفر و عقوبت آید».(2)
«به خدا که بر سر کار بمانند تا حرامی از خدای را نگذارند، جز آنکه آن را حلال شمارند و پیمانی استوار نماند، جز آنکه آن را بگسلانند و خانه ای در دهستان و خیمه ای در بیابان نبود، جز آن که ستم بدان رسد و ویرانش گرداند و بدرفتاری شان مردم آنجا را بگریزاند. تا آنجا که دو دسته بگریند:

دسته ای برای دین خود که از دست داده اند و دسته ای برای دنیای خویش که بدان نرسیده اند و یاری یکی دیگری را چون یاری بنده باشد به مولا، اگر حاضر است راه او پوید و اگر غایب است بد او گوید، و تا آنکه هر کس گمان وی به پروردگار نیکوتر بود، رنج او در آن بلا بیشتر بود. پس اگر پروردگار شما را عافیتی داد، بپذیرید و اگر به بلایی مبتلا ساخت، شکیبایی پیش گیرید که عاقبت از آن پرهیزگاران است».(1)
«و زودا که پس از من بر شما روزگاری آید، که چیزی از حق پنهان تر نباشد و از باطل آشکارتر؛ و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر؛ و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند و نه پرسودتر از قرآن، اگر معنی کلماتش را برگردانند و در شهرها چیزی از معروف ناشناخته تر نباشد و شناخته تر از منکر.
حاملان کتاب خدا آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشی بسپارند. پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند. پس در این زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند و نه با ایشان. چه، گمراهی و رستگاری سازوار نیایند، هر چند با هم دریکجا بپایند. پس آن مردم در جدایی متفقند، و از جمع گریزان.»
گویی آنان پیشوای قرآن اند، نه قرآن پیشوای آنان. پس جز نامی از قرآن نزد شما نماند، و نشناسند جز خط و نوشته آن و از این پیش چه کیفر که بر نیکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند، و کار نیک را پاداش بد دادند. همانا آنان که پیش از شما بودند، تباه شدند به خاطر آرزوهای دراز که در سر داشتند، و نهان بودن مرگ از آنان که باورش نمیداشتند، تا موعود بر آنان درآمد، موعودی که با آمدنش عذری نپذیرند، و توبه را به حساب نگیرند و به همراه آن بلا و سختی بارگشاید، و هنگام کیفر و عقوبت آید».(2)